کد مطلب:225294 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215

بیان کلمات و اشعار پاره کسانی که حضرت امام محمد تقی را تعزیت گفته اند
در بحارالانوار مسطور است كه بعد از وفات حضرت رضا علیه السلام ابوالعیناء این كلمات را در تعزیت حضرت امام محمد تقی سلام الله علیه در حضور مباركش معروض گردانید «انت تجل عن وصفنا و نحن نقل عن عظمتك و فی علم الله ما كفاك و فی ثواب الله ما عزاك» تواجل و ارفع از آنی كه به وصف ما اندر آئی تو بزرگی و در آئینه ی كوچك



[ صفحه 268]



ننمائی و ما از آن كمتر و كوچكتریم كه مقام عظمت تر او شئونات عالیه و انوار سبحانیه تو را بشناسیم و ادراك نمائیم و آنچه لایق و شایسته ی مقام تو باشد به عرض رسانیم همین قدر می دانیم كه در علم و تقدیرات خداوندی چیزی است كه تو را كافی تواند بود و در مثوبات الهیة مقامات و تداركاتی و اجرها و ثوابها است كه اسباب تعزیت و تسلیت تو باشد یعنی تعزیت و تسلیت نسبت به تو به خالق بریت مخصوص است و فهم و علم و السنه و بیانات دیگران از ادراك این مقصود عاجز و الكن است.

از مغیرة بن محمد مهبلی مسطور است كه گفت از عبدالله بن ایوب خریبی شاعر كه به حضرت ابی الحسن علی بن موسی الرضا علیهماالسلام انقطاع یافته بود این ابیات را شنیدم كه بعد از وفات حضرت امام رضا علیه السلام پسرش حضرت ابی جعفر محمد بن علی سلام الله تعالی علیهم را در تعزیت پدر بزرگوارش مخاطب ساخته و عرض نموده است:



یا ابن الذبیح و یا ابن اعراق الثری

طابت ارومته و طاب عروق



یا ابن الوصی وصی افضل مرسل

اعنی النبی الصادق المصدوقا



مالف فی خرق القوابل مثله

اسد یكف مع الخریق خریقا



یا ایها الجیل المتین متی اغد

یوما بعقوته اجده وثیقا



انا عائذ بك فی القیمة لائذ

ابغی لدیك من النجاة طریقا



لا یسبقنی فی شفاعتكم غدا

احد فلست بحبكم مسبوقا



یا ابن الثمانیة الائمة غربوا

و ابا الثلاثة شرقوا تشریقا



ان المشارق و المغارب انتم

جاء الكتاب بذلكم تصدیقا



ارومة به فتح به معنی اصیل است عقوة به معنی ساحت و اطراف سرای است.

مجلسی می فرماید ممكن است مقصود از تقریب ثمانیة كنایت از وفات ایشان باشد چنان كه تشریق ثلاثة كنایت از بودن ایشان طاهرین او به معرض الظهور است.

و تغریب كنایت از سكنای ایشان است غالبا یا از ولادت ایشان در بلاد حجاز و یثرب و این زمینها نسبت به بلاد عراق غریب است و با این صورت معنی تشریق ظاهر و هویدا می باشد و خلاصه معنی این است كه ای پسر ذبیح یعنی اسمعیل و عبدالله



[ صفحه 269]



جد و پدر پیغمبر صلی الله علیه و آله یا مقصود از ذبیح مقتول است خواه به طریق ذبح یا نوع دیگر و اشارت به امام رضای شهید علیه السلام است كه همه پشت در پشت تا به آدم صفی پیغمبران بزرگوار و بزرگان و الاتبار و اوصیای خداوند قهار و طاهر الاصول و طیب العروق و صادق و مصدق بوده اند.

و در عرصه ی وجو مانند ایشان موجود نشده و در ساحت آفرینش چنین بحار علوم و جبال حلم و حبال استوار نمودار نگردیده و امیدواری ما در بامداد قیامت به شفاعت ایشان و سبقت بر دیگران است پدران بزرگوارت هشت تن در بلاد بعیده ی از عراق مثل حجاز و یثرب و ارض طوس و نجف اشرف و بغداد و پسرانت در كاظمین و عسكریین و سر من رأی در شرق و غرب عالم متفرقا مدفون و مشارق و مغارب را مطلع انوار ساطعه و آیات لامعه فرموده اند چه به تصدیق كتاب یزدان مشارق و مغارب عوالم موجودات شماها باشید و نور بخش حقیقی عرشیات و سموات و فرشیات و تمام ممكنات هستید.